mohammadarasi@gmail.com
مقدمّه:
به مناسبت صدمین سالگرد قتل عامِ ارمنیها بسیاری از رهبران اروپایی و نشریات مهم بینالمللی در اروپا و آمریکا ضمن بزرگداشت یاد قربانیان آن فاجعه تاریخی و همدردی با دولت ارمنستان و ارامنه جهان، ندای دادخواهی سر داده و از دولت ترکیّه خواستهاند که با پذیرفتن واقعیت جنایتی که سران امپراتوری عثمانی مرتکب شدهاند، بر نتایج حقوقی مترتب بر آن نیز گردن بنهد و خسارتها را جبران کند. یعنی همانگونه که بسیاری از گروههای سیاسی و مذهبی ارمنی میخواهند، دولت ترکیه باید اراضی ارمنینشین سابق را به ارمنیان برگرداند، اموال تاراج شدهها را پس بدهد، و آن نوع روایتی را که دولت ارمنستان از ماجرا دارد صد در صد بپذیرد… در این میان پشتیبانی پاپ فرانسیس رهبر آزاداندیش کاتولیکهای جهان از خواستهای ارامنه، مطلب مورد نظر را بسیار جدّیتر کرده به گونهای که سران ترکیه امروزه از هر طرفی خاصه از جهت دولتهای اروپایی تحت فشاراند تا به حقانیت درخواست ارمنیها اقرار کنند و زیانهای وارده به آنها را نیز جبران سازند. از آنجایی که ایران با ارمنستان و ترکیه همسایه است، با هر دو نیز پیوندهای تاریخی و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و روابط دوستانهی دیرینه دارد، پس خواه ناخواه به حوزهی این درگیری قدیمی کشیده میشود. لذا ضروری است که از ساده نگری و نگاه صرفِ سیاسی به مسئلۀ قتل عام ارامنه خودداری شود و موضوع مورد نظر از نظرگاههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد تا پیچیدگیهای مسئله و موانعی که در راه برقراری صلح و دوستی میان ترکها و ارمنیها وجود دارد برملا شود. از این رو صاحب این قلم در این نوشتهی کوتاه میکوشد تا ضمن ادای احترام قلبی به صدها هزار ارمنی پیر و جوان و بچهای که قربانی خشونت و وحشیگری سران سیاسی و عوامل نظامی دولت عثمانی شدند، در چند نکته به برخی از پیچیدگیهای «مسئله» اشاره کند. چند نکته: از این روست که گفته شده: «سیاستهای بینالمللی نه با معیار حق و حقیقت، بل با پیمانهی منافع قدرتهای جهانی تنظیم میشود.» در نتیجه از دولت و ملت ترکیه انتظار نمیتوان داشت که اغراض موجود در پشت پردهی دفاع از حقوق مردم ارمنی را نبینند و به سادگی سر به اطاعت از قطعنانههای بینالمللی بگذارند. ۲- پذیرفته شدن این واقعیت تاریخی که سران عثمانی با نیّت نسل کشی بوده که ارامنه را سرکوب کردهاند، زمانی برای ترکها ممکن میشود که: دو دیگر اینکه روابط دوستانه و حسن همجواری میان ترکیه و ارمنستان در چنان سطح بالایی برقرار شود که این جوّ نفرت و بدبینی سنگینی که اکنون میان ارمنیها و ترکها وجود دارد گام به گام از بین برود و عناصر و نیروهای میانهرو و معقول و صلحطلب از هر دو طرف فرمان امور را به دست بگیرند و ناسیونالیستهای خشونتطلب و افراطی کنار گذاشته شوند. سه دیگر اینکه سطح آگاهیهای تاریخی– سیاسی و معنوی مردم ترکیه ازین حدّی که هست بسیار بسیار باید بالاتر برود و به چنان ارتفاعی برسد که کنار آمدن با «خواستهای» ارامنه و جامعه جهانی را نوعی پیروزی ملی و اخلاقی برای خود تلقی کنند و نه شکستی در برابر ارمنستان و ارامنه… نتیجه اینکه هرگونه فشار بینالمللی به دولت ترکیه برای پذیرفتن نوع روایتی که ارمنستان و ارامنه جهان از آن قتل عام دارند، به زیانِ روند دموکراتیزاسیون و آزادسازی جامعه ترکیه تمام میشود. تجربه هم نشان داده که هر زمانی که به ترکیه فشار آوردهاند، این نیروهای ناسیونالیست افراطی و خشونت طلب بودهاند که تقویت گشته و میداندار شدهاند، و نه نیروهای ترقیخواه و صلحجو! ۳- بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی ترکیه تاکید میکنند که با وجود حقانیتی که ارامنه در دادخواهی خود دارند ولی کتاب و پروندهی اختلافات ارمنیها با امپراتوری عثمانی را از صفحات پایانی آن که همانا کشتار ۱۹۱۵ میلادی است، میخوانند و داوری میکنند. یعنی فراموش میکنند که این واقعه آخری عقبهای هم داشته یعنی از اواسط سدهی نوزده میلادی تا جنگ اول جهانی احزاب و دستههای ناسیونالیست ارمنی برای کسب خودمختاری با دولت عثمانی مرتب در جنگ و جدال بودهاند! درگیریهای ویرانگر قومی- مذهبی در ۱۸۹۵، ۱۹۰۵، ۱۹۱۱ میلادی که دامنهی آتش آن به قفقاز جنوبی به شاماخی و شیروان و به باکو و گنجه… هم رسید و از کشتهها پُشته ساخت و از هزاران دِه و آبادی ترک و مسلمان یا ارامنهنشین ویرانه و خاکستری بجا گذاشت، نمونهای از آن صفحات خونین فراموش شده است. پس بهتر است که به جای سیاستمداران جاهخواه، سرآمدان فرهنگی و حقوقدانان و مورخان و محققّان و اقعاً فاضل و عالم و درستکار داوری کنند. به جای گروههای سیاسی مغرض، پژوهشگران مُنصف بنشینند و به نتیجهای برسند که رضایت هر دو طرف را داشته باشد. این رضایت دو طرف زمانی ممکن میشود که تمامی مدارک و پروندههایی که در اختیار ترکیه و ارمنستان و نهادهای تحقیقی بینالمللی است گشوده و بررسی شود تا چند و چون آن فاجعه تاریخی روشن گردد! از ۸۰ میلیون جمعیت امروز ترکیه که در زمان شکل گیری آن وقایع اسفبار در عالم نطفه هم نبودند، چطور میتوان انتظار داشت که بدون یک تحقیق جامع و جهانی همه آن چیزهایی را که در روایت ارامنهی ستمدیده آمده بپذیرند و به نتایج حقوقیاش نیز گردن بنهند… نتیجه اینکه: با این حساب پس طبیعی است که به روابط دوستانه و همکاری همهجانبه با ترکیه به مثابه امری استراتژیک بنگریم و از هرگونه ماجراجویی ایدئولوژیکی و ناسیونالیستی دوری کنیم. یادمان باشد که از حقوق تاریخی و منطقی ارمنی نیز زمانی میتوانیم خوب دفاع کنیم ک روابطی عمیقاً دوستانه و مسئولانه با ترکیه داشته باشیم. تکزاس – می ۲۰۱۵ |