بهترین راه تعلق داشتن به مردم نوشتن به زبان آن مردم است
حسن راشدی

به پيشنهاد كشورهاي عضو سازمان جهاني يونسكو ، كنفرانس عمومي اين سازمان در نوامبر 1999 روزي را به عنوان« روز جهاني زبان مادري» اعلام كرد كه براي نخستين بار در 21 فوريه سال 2000 ميلادي ، در مقر يونسكو در پاريس، مراسمي به اين مناسبت برگزار گرديد. از آن سال به بعد در اغلب كشور ها و همه ساله در 21 فوريه (دوم اسفند) مراسمي به مناسبت روز جهاني زبان مادري برگزار ميگردد.
در اين مراسم اغلب سخنرانان بر لزوم تحصيل به زبان مادري ، جلوگيري از مستحيل شدن زبانهاي ملي و محلي در داخل زبانهاي رسمي و دولتي، و اهميت دادن به زبانهاي ملتها و اقوامي كه از تحصيل به زبان مادري خود محرومند و اين زبانها در حال نابودي هستند تاكيد ميورزند.
سازمان يونسكو براي فراهم كردن امكان دستيابي آسان به اطلاعات زباني ، وب سايتي را با نام
htt ://web world .unes Co.org / imd طراحي نمود تا مردم سراسر جهان اطلاعات دلخواه خود را در مورد زبان از اين منبع كسب كنند.
همچنين كميته پي گيري اعلاميه جهاني حقوق زبانها (Languge rights) وب سايتي را با مشخصات : www . Linguistic – de claration .org داير نموده و از اصل برابري همه زبانها مدافعه ميكند.
«كميتة پي گيري اعلاميه جهاني حقوق زبانها» مدافع اصل برابري همه جوامع زباني است و معتقد است كه اعضاي هر جامعه زباني حق دارند در مدارس به زبان خود تعليم ببينند و در ادارهها و سازمانهاي رسمي به زبان خود صحبت و مكاتبه كنند.
كار يونسكو در زمينه زبانها در اواسط دهه 1980 آغاز شد. گام اصلي ، راه اندازي جدي طرح لينگواپكس (Linguapax) در سال 1986 بود.
فليكس مارتي ، سرپرست كميته مشورتي براي چند زبانگي و آموزش چند زبانه ، كه در سال 1998 تاسيس شد ، ميگويد ،طرح لينگواپكس عبارت است از « پيوند ميان تعليم زبانها و ترويج تفاهم و صلح بين المللي.»
در طول چند سال گذشته لينگو اپكس براي تعدادي از طرحهاي ملي و محلي كمكهاي فني تهيه كرده است. از آن جمله بازسازي نظام آموزشي در كامبوج براي آموزش زبان خمر ، انتشار دو ميليون جلد كتاب درسي به زبان خمر و آموزش و تربيت گروهي معلم و ويراستار در كامبوج1 است.
جوزف پات زبان شناس ميگويد : « ما بايد سه زبانگي را ترويج كنيم و با آموزش « زبانهاي كوچك» آنها را نجات دهيم. سه زباني كه بايد ياد بگيريم ، يكي زبان مادري ، يكي زبان همسايگانمان و ديگري زبان بين المللي است. او ميافزايد زبان تا وقتي كه بخشي از برنامه درسي نباشد ، در معرض خطر است.
امين مالوف نويسندة لبناني (1949) ميگويد : براي آنكه بتوان در دنياي كنوني احساس آسودگي كرد ، لازم است فرد مجبور نباشد براي ورود به آن ، زباني را كه نشانگر هويت اوست كنار بگذارد.
هاينريش بل ، نويسندة آلماني (1985 ـ 1917) نيز ميگويد : بهترين راه تعلق داشتن به مردم ، نوشتن به زبان آن مردم است.
رانكابيل ياك بابيك (Ranka Biljac – Babic) استاد دانشگاه و متخصص روانشناسي زبان در دانشگاه يواتية فرانسه معتقد است‚: هر سال در جهان ده زبان از ميان ميرود. براي رويارويي با اين افول تنوع فرهنگي بايد اقدامي بين المللي صورت گيرد.
اوسينوگئي كوسا آن (Useyno Gey Cossan) شاعر سنگالي شعري به زبان وولوف (wolof) ميسرايد : زبان ما همه جا اشك ميريزد ، زيرا كه فرزندانش آن را به فراموشي سپردهاند و با كوله باري سنگين رها كردهاند. شعري برگرفته از زبان سامي يكي از زبانهاي بومي سوئد ميگويد : تنها چيزي كه تا مدتها در روحمان باقي ميماند، زبان مورثيمان است.
زبان به افكارمان آزادي ميبخشد ، ذهنمان را باز ميكند و روحمان را جلا ميدهد.
در يك ضرب المثل گواراني (پاراگوئه) آمده است :
اگر زبان گواراني پايان گيرد چه كسي دعا خواهد كرد كه دنيا به آخر نرسد ؟
همچنين در يك پوستر مربوط به مردم مائوري (زلاندنو) چنين نوشته شده است :
زبان من ، دارايي با ارزش من
زبان من،
ماية دلبستگي من
زبان من
زينت گرانبهاي من
از گفتههاي يك گويشور ميكسه ( مكزيك) چنين نقل شده است كه :
زبان ميكسه (Mixe) نشانگر فرهنگ ماست ، پس نبايد از ميان برود.
ما آن را از نياكان خود به ارث بردهايم . اگر اين زبان نابود شود چيزي از گذشته به جا نخواهد ماند و برادران ما همديگر را نخواهند شناخت.
آدرين ريچ نويسندة آمريكايي (1929) هم معتقد است : زبان قدرت است ..
زبان را ميتوان همچون وسيله دگرگون كردن واقعيت به كار گرفت.
بالاخره مثلي هم در بين مردم آذربايجان مشهور خاص و عام است : « ديليني دانان دينيني دانار».
و شاه ختايي شاعر و سركرده بزرگ آذربايجان نيز خطاب به مردم آذربايجان چنين وصيت كرده است :
« اوچ امانت يادگار قاليب اولو بابالاردان بيزه ، « ديليميز ، غيرتيميز ، وطنيميز ».
آيت الله خامنهاي ، رهبر معظم انقلاب هم در جمع علما ، روحانيون و فضلاي حوزه علميه قم در روز جمعه 15/7/79 بيان داشت : « يك ملت زبان خود را كه از دست داد ، يعني از گذشته خود ، تاريخ خود ، از سنتهاي گرانقدر خود منقطع و جدا ميشود.»2
دكتر علي شريعتي هم معتقد است : « وقتي يك روشنفكر با « خويشتن» ميگسلد و اين خويشتن عبارت از تاريخ و فرهنگ و سنت و زبان و ادب و محتواي معنوي وجودي ملت يعني مليت وي است و ناچار ، خلاء وجودي خود را با محتواي فرهنگي ديگري پر ميكند، انساني بيگانه با خويش ميشود و اين « غير» همچون «جن» در ماهيت و شخصيت ملي او رسوخ و حلول مينمايد و آنگاه او عوضي حرف ميزند و عوضي نظريه ميدهد و راه را هم عوضي انتخاب ميكند و عوضي عمل ميكند. چون به تعبير عاميانه اما پرمعني ، او به راستي يك « آدم عوضي است(3)».
عباس حاجي آقالو مدير كل دفتر آموزش و پرورش ابتدايي وزارت آموزش و پرورش هم ميگويد : «عدم توجه و فقدان آموزش به زبان مادري در مناطق دو زبانه كشور ، يكي از دلايل عدم توسعه و رشد دانش و تفكر علمي در كشور ماست…»4
و مردم ما ميگويند: زبان تركي ما زبان عشق و عاطفه مادرانمان ، زبان غيرت پدرانمان، زبان قهرمانان تاريخ پر افتخارمان و… ، نشانه و رمز هويت و موجوديتمان است.
پاورقي :
1ـ كليه آمارها و اطلاعات مربوط به سازمان يونسكو در اين مقاله ، از مجله « پيام يونسكو» شماره 359 مورخه بهمن 1379 نقل شده است.
2ـ روزنامه اطلاعات ، شنبه 16/مهر/79 شماره 22029
3ـ روزنامه « ايران» شنبه 31/خرداد/81 شماره 2497
4ـ نشريه هفتگي «اختر» شماره 2 دوشنبه 3/ اسفند / 80
قايناق: نويد آذربايجان
|